هاناهانا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هانا امید مادر

گوشواره

چهارشنبه 29مرداد گوشای نازتو سوراخ کردیم  یه گوشواره نگینی آبی واست گذاشتیم که خیلی بهت میاد وقتی گوشاتو سوراخ کردیم دردت اومد اقای دکتر بد اشکای نازتو درآورد  وقتی بزرگ شدی حسابشو برس خوشگلم     
31 مرداد 1393

وروجک

هانای من تازه 2 روزه که یاد گرفته بچرخه و روی شکم بخوابه و سرشو به اطراف بچرخونه   ...
21 مرداد 1393

هانای شیطون

وروجک من عاشق خوردن شصتشه وقتی که میخواد بخوابه شصتشو می مکه و خودش میخوابه از 6 ماهگی تازه شصت خوردن و یاد گرفت     و همچنین عاشق خوردن لبه لباساشه ...
21 مرداد 1393

نوروز

هانا توی این 4 ماه با کلی دارو و ازمایش و دکتر بزرگ شده دختر کوچولویه من باعث ورشکستگی ما شده بود چندین بیمارستان بستری بود هانا رو هر ماه برای چکاب به چندین دکتر می بریم ولی الان خدارو شکر یه دختر تپل و خوشگل شده و شیطون این عکسای پایین مربوط به نوروز 93 است   ...
20 مرداد 1393

2ماهگی

هانا توی 2 ماهگیش از بیمارستان مرخص شد هیچ لباسی سایز هانا نبود لباس سایز00 می گرفتیم که بازم  بزرگ بود به مدت 3 ماه توی خونه در قرنطینه بود یک هفته بعد از ترخیص مجددا برای عمل جراحی چشم به بیمارستان منتقل شد   هانای من قبل از عملش به مدت 6 ساعت نباید شیر میخورد از ساعت 1 شب تا 8 صبح که زمان عمل بود بغل من گریه و بی تابی میکرد پستونک و با چسب به صورتش چسبوندند تا گرسنگی رو تحمل کنه و ارووم بشه   ...
20 مرداد 1393

تولد هانا

هانا من  متولد 1 دی 92 دقیقا شب یلداست. اون توی 29 هفتگی بارداری من به  دنیا اومد. هانا یک کودک نارسه شرایط تنفسی خوبی نداشت 2ماه توی بیمارستان بخش NICUنوزادان بستری بود وزن تولد 1کیلو و 400 گرم بود هنگام ترخیص از بیمارستان 1کیلو 500 گرم بود   از تمام نقاط بدن هانا رگ گرفتند از نوک انگشتان پاش تا دست و حتی موهای سرشو تراشیدند و رگ گرفتند   هانای کوچولوی من تا 4 ماه با سرنگ شیر میخورد قدرت مکیدن از شیشه شیر را نداشت شیر مامانیشو هم نمیخورد ...
20 مرداد 1393
1